کلبه تنهایی من...
باور تلخ نبودنت... تاوان کدامین اشتباه بود؟ تو گفتی بمان و من ماندم... اکنون که تو رفته ای... من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی خود خیره شده ام... و نمیدانم اخر چه خواهد شد... میروی و من نگاهت میکنم... تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو... یک عمر برای گریستن وقت دارم... اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست... و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم غیبت , دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر رو به قبله مینشینم خسته با حال عجیبی از ته دل مینویسم ، یاری ام کن ای خدای مهربان ، بی تو من تنها ترینم . . . . . گل فرستادم ، تو بو کن ، اگر رفتم تو با گل گفتگو کن اگر مردم فدای تار مویت ، اگر ماندم ، که باز آیم به سویت . . . . . تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . . . . بیا زندگی را بدزدیم و در میان دو دیدار قسمت کنیم . . . . . زندگی را اشکی بیش نمیدانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم دوستت دارم . . . . . گلی دارم که تو گلها غریبه / نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه گلی دارم به دست کس نمیدم ، خریدم گوهری و پس نمیدم . . . . . همیشه تلخ ترین لحظه ها را کسی میسازد که قشنگ ترین لحظه را با او باور داشتی . . . . . داده ام دل به نگاری که خدا میداند / نه محبت ، نه مروت ، نه وفا میداند . . . . . همیشه تلخ ترین لحظه ها را کسی میسازد که قشنگ ترین لحظه ها را با او باور داشتی . . . . . . کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوار مهربانی تک نبود کاش بر لوحی که بر جان و دل است / واژه تلخ خیانت حک نبود . . . . حال من دست خودم نیست / دیگه آروم نمیگیرم دلم از کسی گرفته / که میخوام براش بمیرم . . . ما را که بجز توبه شکستن هنری نیست / با زاهد بی مایه شکستن ثمری نیست برخیز جز این چاره نداری که در این حال / جز جام می و مطرب و ساقی خبری نیست . . . بعضیا میگن دنیا ارزشش رو نداره ! مگه میشه دنیایی که تو رو داشته باشه بی ارزش بشه ! تو مانند کبوتر ها نجیبی ٬ تو مثل داستانهای عجیبی گناه من چه بود که گفتی ٬ از این پس از نگاهم بی نصیبی . . . کاش تو چایی بودی و من قند ! تا خودم رو فدات میکردم تا تلخی روزگار رو حس نکنی ! یک ساعت که آفتاب بتابد ، خاطره آن همه شب های بارانی از یاد میرود این است حکایت آدم ها ، فراموشی . . . خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . . یادمان باشد عشق متعلق به لحظه هاست و نفرین برای همه ی عمر . . . باز کن ار سر گیسویم بند / پند بس کن که نمیگیرم پند در امید عبثی دل بستن / تو بگو تا به کی آخر ، تا چند . . . دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یارترین / سینه را ساختی ز عشقش سرشار ترین آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین / چه دل آزارترین شد ، چه دل آزارترین . . . تو را دوست داشتن برای من عبادت است از تو دور بودن برای من قیامت است آزادی عشق تو برای من حاجت است دیدن رخ ماهت برای من زیارت است . . . هرز گاهی دریا هوس میکنه به ساحل سری بزنه براش مهم نیست ساحل دستشو میگیره یا نه مهم اثبات وفاداری دریاست . . . عشق طوفانی بگذشته او ، در دلش ناله کنان میمیرد چون غریقی است که با دست نیاز / دامن عشق تو را میگیرد . . . یک سبد درد ، یک گلدان مرگ ، و لباسی سفید برای جشنی بزرگ خواه ناخواه همه دعوت میشویم . . . کاش میشد در غروب آفتاب ، بی صدا با سایه ها کوچید و رفت . . . عشق توئی عاشق منم ٬ دریا توئی قایق منم اگر دزدیدند قایقت را ٬ غم مخور ٬ سارق منم !!
تولدت مبارک .... ها ببخشید ، پیوندتان ...... نه یعنی برد غرور آفرین تیم ..... نه چیزه؟ اصلا ولش کن ، ارادتمندم!
فرشته ها همیشه وجود دارن ، اما بعضی وقت ها چون بال ندارن بهشون میگیم دوست. تقدیم به فرشته ی بی بالم که به داشتنش می بالم.
دوستان باوفا ، سایه گستر لحظه های تلخ و شیرین روزگارند ، سایه ات برقرار!
پروردگارابه من بیاموز دوست بدارم کسانی راکه دوستم ندارند ..عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند...بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند...به من بیاموز لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند... محبت کنم به کسانی که محبتی درحقم نکردند
دوستی شاید عشق است که میسازدو میسوزد و شاید ترانه ایست که هر دم آوایش در دل جاریست لیکن هر جه هست زیباست
در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد
تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
اگه دیدی یه خرس دنبالت کرد نترس!چون اون فهمیده تو چه عسلی هستی شق ، تو بدان عشق بورز . غلط کرده باران 20سال 20 روز 20 شاخه گل برای تو که بیستی افسوس که پیشم نیستتی زود باش از قلبت یک کپی بگیر، چون می خوام اصلشو بدزدم صبح که چشماتو باز می کنی، بدون دیشب یه نفر به شوق دیدن تو چشماشو بسته در پارکینگ خاطراتم چشماتو پارک کردم. بعدش هم دلت رو پنچر کردم تا از دلمنری! زندگی کن و لبخند بزن به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند زیاد فکر نکن، امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده! عشق یعنی اینکه وقتی میخوای برسونیش، رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک تره! قشنگ ترین لحظه هایم را با سخت ترین دقایقت عوض می کنم تا بدانی عاشق ترین پروانه ات بودم و مجنون ترین دیوانه ات هستم. کاش قطره ای اشک بودم که در چشمانت متولد می شدم و بر گونه هایت زندگی می کردم و بر لبانت می مُردم تا بدانی چقدر عاشق تو هستم. ی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عتکرار همه چیز ، تو دنیا خسته کننده است ، اما تو مثل نفسی ، تکرارت تضمین کننده زندگی است.
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار می دونم غریبه بودم ، من با اون قلب کوچیکت / تنها آرزوم همینه : همیشه خوشی نصیبت دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر شبت پر از ستاره هایی باشه که هر شب سفارشتو به خدا میکنن تا همیشه ماه بمونی . . . به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد / به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز امیدوارم توپ خوشبختی سانترش همیشه روی قلبت باشه . . . بزرگترین آرزوی من کوچک ترین نگاه توست آرزو کردم میان بی کسی های دلم / لااقل یادم به قلبت تا ابد مهمان شود
تو را در طبیعت بکر چون یاس و در افکارم از احساس ، در انزوای تنهایی بی حد ، ترا در شبانه ی لبخند تا صبح دور و به اندازه ی یک جرعه خدا دوستت می دارم . . . غریبانه در سکوت سهمگین نامت را بر حاشیه ی قلبم حک کردم تا با هر ضربانش بگویم دوستت دارم ، هیچوقت تو و محبتهایت را از یاد نمی برم . . . در غوغای زندگی تا سکوت مرگ دوستت دارم ، تاوان آن هر چه باشد ، باشد . . . آرام بخوان چون آهسته نوشتم ، بی پروا بخوان چون از خود نوشتم ، نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم و از دل بخوان چون با دل نوشتم دوستت دارم . . . دوستت دارم . . . نمی دانم چه حسی هست این عاشقی ؟ دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل ، از ته دل دوستت دارم بدون دلیل . . . من نمی توانم بهت ثابت کنم دوستت دارم ، زمان این کار را خواهد کرد . . . بزرگ راهای مهندسی ساز ما را به هم نمی رسانند ! زندگی را اشکی بیش نمی دانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم دوستت دارم . . . قسم به شراب که رنگ خون است ، قسم به خون که رنگ قلبه ، قسم به قلب که جایگاه توست دوستت دارم . . . دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی ، دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی چرا ” دوست داشتن ” نسبت به حساب نمیاد ؟ باهات میام نفس نفس / تو آسمان توی قفس / از اول تا آخرش / دوستت دارم همین و بس من ایما و اشاره نمی دانم . . . ! دستمو ول نکن هنوز بد جوری من دوستت دارم . . . برایت مینویسم دوستت دارم ، میدانم که نمیدانی ! زیباترین غروب : غروب عاشقان
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . . . .
میگن دوره اربابی تموم شده پس تو اهل کدوم تباری که ما هنوز غلامتیم !؟ .
. امروز روز ملی گلها ست “روزت مبارک” این پیام رو برای تمام کسانی که عطر شون رو دوست داری بفرست. .
. گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس . . . .
. لبریز غزل بیا همی آهسته / چون آیه بخوان مرا کمی آهسته آهسته مرا رها بکن از سر عشق / تا در تو رها شوم دمی آهسته . . . .
. ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم . . . .
. دیری است ندیده ام من الماس تنت عابــر نشـــدم به کــــوچه یاس تنت تبریز چـــــرا شده است فصل تن تو خـــــواهم برسم به بندر عباس تنت ! .
. گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . . .
. نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد ! / سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد ! آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه / حس مستی لبت طعم چشیدن دارد . . . .
. بی رویت آینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شد چون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شد . . . .
. هیچ میدانی ؟ جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو ! .
. گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد . . . .
. پر است خلوتم از یاد عاشقانه او / گرفته باز دل کوچکم بهانه او نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه یا نشانه او . . . .
. شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام . . . .
. نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضی هاییم ! .
. اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم شب و روز از جدایی میسرودیم / من و تو وصلهای ناجور بودیم . . . .
. درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند معنی کور شدن را گره ها میفهمند سخت است بالا بروی ساده بیای پایین قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . . .
. امشب شب رویای تو بود و تو نبودی / در دل همه آوای تو بود و تو نبودی دل زیر لب آهسته تمنای تو میکرد / در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی . . . .
. هر سحر آفتاب من بودی همه شب ها شهاب من بودی ور شکستم بدون چشمانت تو تمام حساب من بودی . . . .
. دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست . . . .
. دل خوش میطلبم سیری چند ؟ / پای در بند به زنجیری چند ؟ با چنین باده و جامی ساقی / تو بگو عشق و صفا سیری چند . . . ؟ .
. امشب ز غمت میان خون خواهم خفت / وزبسترِ عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست / تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت . . . .
. قلب کال مـن در فصل دست های تــو می رسـد فصـلی برای تمـــــام رؤیــاها دستــی برای تمـــام فصل ها . . . .
. من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم گر نیایی به خدا بی تو بمیرم چه کنم در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم که من از عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم . . . .
. اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . . .
. کمی گیجم کمی منگم عجیب است پریده بی جهت رنگم عجیب است تو را دیدم همین یک ساعت پیش برایت باز دلتنگم عجیب است ! .
. مـــرا یک شــب تحمل کن که تا باور کنـی ای دوست چگونـه با جنون خود مـدارا میکنم هـر شــب . . . ! .
. دلم را ساده گیر آورده ای تو نه مستاجر ، اسیر آورده ای تو تمام رهن قلبت پیش پیش است نگو بازم که دیر آورده ای تو….!
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد … یا مرا با او نمی کردی آشنا یا مرا از او نمی کردی ، جدا . . . فارغ از هرگونه آز و ناز میخواهم تو را دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !
سوزی که برف داره ، بارون نداره معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
عشق یعنی : چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست .
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه . دوستت دارم
برچسبها:
غــــم . . . ؟ حــاضــر
درد . . . ؟ حــاضــر
دوری . . . ؟ حــاضــر
عــشــق . . . ؟
بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟
باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ . . .
غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه
اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم !
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
یه تریلی ارادت داریم خدمت شما!خالی اش کن که تریلی بعدی تو راهه
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست
برچسبها:
دروغگو ، تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط تویی ؟
حالا میبینم اون بالا داری باعث درخشیدن بقیه ی ستاره ها هم میشی !
شاخه گلت سالها بود در میان دفترت خوابیده بود ، بی اجازت امروز بیدارش کردم !
در خلوت من نگاه سبزت جاریست! این قست بی تو بودنم اجباریست
تو با آواز خود شب را شکستی / ولی من بی دریچه مانده ام باز
هوای پر زدن هایم کجا رفت ؟ / ز یاران باز هم جا مانده ام باز . . .
خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های
بالا و والا را جستجو کنیم . . .
قصه ها بر من گذشت تا بدانم کیستم / سرگذشتم هرچه بوده من پشیمان نیستم
من اگر سردار عشقم یا که پاکباخته ام / سرگذشتم را به دستان خودم ساخته ام . . .
دلم می خواست سقف معبد هستی فرو می ریخت پلیدی ها وزشتی ها به زیر خاک
می ماندند ، بهاری جاودان آغوش وا می کرد جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا می کرد. . .
عاشقی مقدور هر عاشق نیست / غم کشیدن کار هر نقاش نیست . . .
نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن . . .
بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند
مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند . . .
بازی روزگار را نمی فهمم ! من تو را دوست دارم تو دیگری را دیگری مرا
و همه ی ما تنهاییم . . .
کاش واژه حقیقت آنقدر با زبان ما صمیمی بود ، که برای بیان کردن "دوستت دارم"
نیاز به قسم خوردن نبود . . .
شهر آیینه دار میشود با یک گل / پروانه تباه میشود با یک گل
گفتند : نمیشود ، ولی میبینید / یک روز بهار میشود با یک گل . . .
دلم برای دیدنت چه شاعرانه لک زده / بلور قلب کوچکم ز دوزیت ترک زده !
هرچه که زیباست و لایق تقدیم شما باد / غروب غم ها و طلوع شادیهایتان
آرزوی من است . . .
اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس
گامی به تو نزدیک تر می شوم . این زندگی من است . . .
زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف
زندگی یعنکاش بدونی نبودنت، یا تا ابد ندیدنت، بهونه ای نیست برای از یاد بردنت
تقدیم به کسى که درکنارم نیست، اما حس بودنش به من شوق زیستن مى دهد
برچسبها:
سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک . . .
غصه هایت دم به دم ای مهربان / در گذرگاه زمان بر بادتر
بزرگترین غم من آخرین نگاه توست .
با تو بودن ، با تو موندن ، با تو رفتن آرزومه !
هر جا باشی ، هر جا باشم ، دیدن تو آرزومه !
برچسبها:
این تعارف نیست ! زندگی من است . . .
وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم
وقتی صدایی می اید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم
چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای
عشق با قوانین بیگانه است ، از بیراهه ها بیا برای دیدن کسی که عمریست دوستت دارد !
دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی ، دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی
دوستت دارم چون به یک نگاه ، عشق منی . . .
مثلاً بپرسن : شما چه نسبتی دارین ؟ من جواب بدم : دوسشون دارم !
باید تمام قد ، روبرویم بایستی و بگویی : دوستت دارم . . .
ولی میدانم که میخوانی آرزویم این است که نخوانده بدانی . . .
زیباترین سنگ : دل یار
زیباترین مایع : اشک
زیباترین ناله : آه
زیباترین دف : قلب تو
زیباترین کلام : دوستت دارم . . .
برچسبها:
برچسبها:
فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت … فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت : راحت شدم …
.
.
من زبان برگ ها را می دانم …
مثلا “خش خش” یعنی “امان از جدایی”
پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمی کند …
.
.
ای کاش . . .
قانون همه ی دوستی ها این بود :
یا رفاقت تعطیل ..
یا جدایی هرگز ..!
.
.
ای کاش آشنایی ها نبود یا به دنبالش جدایی ها نبود
گر نباشم در جهان هم باز میخواهم تو را
.
.
امروز تمام استخوانهایم شکسته و هنوز فراموشت نکردم
.
.
مهربانتر از من دیدی نشانم بده ،
کسی که بارها بسوزانیش و باز هم با عشق نگاهت کند
.
.
گفتی یلدا می آیی ، انار چشمانم را دانه دانه بر سر راهت ریختم تا راه خانه ام را گم نکنی
داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . ارد بزرگ
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!!!!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد . انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد
اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه . دوستت دارم به اندازه ی
دنیا ، چون هیچ وقت تموم نمی شه !
برچسبها: